اجلاس شرمالشیخ تنها تکاپویی بود برای تصمیمگیری در حل مشکلات و در این راستا به نظر میرسد تا حدی موفقیتآمیز عمل کرده است.
این اجلاس در وهله اول برای آمریکا موفقیتآمیز بود از آن جهت که برای ایالات متحده ثابت شد که از طریق گفتگو و به شیوه دیپلماتیک میتوان آسانتر مشکلات را حل و فصل کرد.
حتی تندروهایی که معتقد به سیاستهای جنگطلبانه بوش بودند پس از اجلاس مذکور دریافتند که تمام آن سیاستها غلط بوده و امروز دولت جرج بوش تحت تاثیر تحولات بینالمللی تصمیم گرفته است برای حل مشکلات به جامعه بینالمللی رو کند و دوستانه از آنان بخواهد که بر سر یک میز بنشیند و این بهترین دستاوردی بود که ایالات متحده میتوانست از این اجلاس به دست بیاورد.
در همین رابطه دعوت مستقیم از ایران حاصل دیگری بود که در سایه آن برای افراطیون داخل آمریکا و در راس آنها برای دیک چنی معاون رئیس جمهوری آمریکا ثابت شد که برخورد آنها با ایران یکسره غلط بوده و برای حصول راهی به منظور حل مشکلات بهترین راه، شیوه گفتمان و دیپلماتیک است.
اگرچه پیش از آغاز اجلاس شرمالشیخ صحبتهایی در مورد احتمال مذاکره نمایندگان ایران و آمریکا به گوش میرسید اما این زمزمهها خوشخیالی بیش نبود.
ناگفته پیداست که چه در مساله هستهای و چه در مساله عراق این دو کشور هنوز به مرحله مذاکره نرسیدهاند و باید که زمینههایی وجود داشته باشد تا آمریکا و ایران پای میز مذاکره بنشینند.
این اجلاس برای ما ثابت کرد که آنها از سیاستهای تندروانه خودشان کوتاه آمدهاند. اگر جرج بوش حتی به مزاح میگوید که در صورت روبهرو شدن رایس با متکی، نماینده آمریکا پرخاش نخواهد کرد و رایس سیاستمدار مودبی است در واقع میخواهد پیامی را به ما بدهد و آن پیام چیزی جز تلاش ایالات متحده برای گفتگو با ایران نیست.